چمک

۱-چمک نام ماهی کوچکی در گویش بندری است ۲-چمک در گویش بندری به معنای رقص به کار می رود و کلمه ای کهن در زبان فارسی پهلوی است

چمک

۱-چمک نام ماهی کوچکی در گویش بندری است ۲-چمک در گویش بندری به معنای رقص به کار می رود و کلمه ای کهن در زبان فارسی پهلوی است

همه چیز به نام تو

همه چیز به نام تو


توی نامه ی بی پاکت


پک های بی امان و اسرار بمان


از سلول های سیاه قلبم


سر زلف سیاهت


به سیاحت نشسته


مجسمه ی کنج اتاق


عکس با بی لبخند ژوکندت را


چشمهای بلوندت را


که بلند حرف نمی زند با کسی


جز من


همه چیز به نام تو


توی ترانه های ته نشین و بی همنشین


در نشیمن  خانه ی من از بی تو خراب و


پیک شراب و


صندلی با تو سراب

 





نظرات 12 + ارسال نظر
کمنزیل شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 09:50 ق.ظ

بعد از مدتها که اومدم سراغت بیشتر کم اومدم سراغت
نیازی نبود کم و زیاد سراغت رو بگیرم
کافی بود ذره بین نگاهت یادم بیاد که میاد

یونس پنج‌شنبه 27 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ق.ظ http://gh4sedak7.blogfa.com

خیلی قشنگ بود اقا سامان ... یونس هستم دانش اموزتون سال سوم فن اراد

یونس یکشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 11:58 ب.ظ http://gh4sedak7.blogfa.com

سلام اقا سامان نظرتون راجع به این جمله چیه ؟؟؟ : ارزش غرور به جایی رسیده که گلبرگ ها در جست و جوی شبنم ها هستند . . .

sajad دوشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:00 ب.ظ http://sevenms7.blogfa.com

سلـــــــــــــــــــــام آقای سایبانی
هر چی مطلب تو این صفحه گزاشتین خوندم خیلی قشنگ بــــود
اومدین تو کلبم نظر بدین.ببینید قشنگ هست؟؟
میارزه کلبم؟؟؟

سیدحسین نصرت آبادی سه‌شنبه 2 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:46 ب.ظ

سلام
سامان جان من نظر رو شعر قبلی داده بودم اما انگار به دستتون نرسیده .خوشحالم شعراتون دان بلند میشن و دنبال بدست آوردن یک زبان شعر هستید .
سر بزنید خوشحال میشم
یا علی
خدانگهدار

amin جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:14 ب.ظ

MerC besiyar ziiiiiiiiba,
ishala har jayi mirin m0vafagh bashin

یعقوب سهوزاده - زلال جمعه 5 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 08:01 ب.ظ

سلام دوست بزرگوار شعرت را بارها با دقت خوندم واز دیدگاه ادبیت استفاده بردم /دست مریزاد/ من هم به روزم و منتظر نگاه منتقد گرای شما[گل]

کمنزیل چهارشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:38 ب.ظ

به روزم

کمنزیل شنبه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:55 ب.ظ

۶۳ یعنی این

ابوالفضل ماندگاری و یونس بهزادی پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 06:58 ب.ظ

اقای سایبانی الان شعراتونو خوندیم و اقعا لذت بردیم . thanks
ولی تنها مشکلی که داره دیر به دیر اپ میشه

بلقیس پنج‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:09 ق.ظ

سلام!
دیگه خیای فعل را حذف کردی.
خوشم آمد از:
عکس با لبخند ژوکندت...

مرسی که سرزدین

N.B دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ب.ظ


سهم من از زندگی ، طعم تلخ ظهور
فرزندانی که زاده نشده اند
و رو کرده اند به غروب
و تمنایی که بر من گناه بود
و رویای پرواز که تنها سراب بود
شانه را در دست بگیر
راز گیسوانم را بفهم
و دستانت را گم کن درون شب موهایم
و در این زمان با من بمیر
که اگر خدا عاشق بود
بی عشق بود تنها ترین فقیر
وأی بر من که گویی این روزها
چرت نوشتن را کفر کرده ام و بس
شاید امشب غرق درستاره ها شوم در این روزها

ممنون از کار زیباتون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد