چمک

۱-چمک نام ماهی کوچکی در گویش بندری است ۲-چمک در گویش بندری به معنای رقص به کار می رود و کلمه ای کهن در زبان فارسی پهلوی است

چمک

۱-چمک نام ماهی کوچکی در گویش بندری است ۲-چمک در گویش بندری به معنای رقص به کار می رود و کلمه ای کهن در زبان فارسی پهلوی است

کندوره اگر بپوشی...

خالت


خیالت


خلخال پایت


کنار سینه


هر جا


جلنگ جلنگ


                 لنگ در هوایم می کند


کندوره اگر بپوشی


زنبورها به کندو نمی روند


واین روند صعودی تو وسقوطی من


قوطی های سرخ بیشتری می طلبد


که بد بشوم


به سلامتی خال و خیال و خلخال و خلوت


وتلاطم موهای بندریت


که یتیم ترین نسیم ها را به خود می خواند


حالا خمار چشمهایم


درک مشترک دائم نگاه توست


تفاهم جدیدی


که بی هیچ حرفی بدست می آید


مثل انگشتهایت


وقت دست دادن


لای لمس من


مناره های انارهای کندوره ایت


دورم می کند ار هر کندوی دیگری


که دیگری هم هر چه هست،با تو مال من است


اسطوره ی خوابهای بی روزن


زن خال به سینه ی


در خیال به هر جای


خلخال جلنگ...!








پی نوشت: کندوره لباس محلی زنان در بخش ساحلی هرمزگان است

بخیه

می دوزمت


             چشم و به چشم


به تخت و تخت 


                  می خوابیم


تا صبح و خورشید


                        بخیه مان را باز کند

کلید برق چشمت

  کلید برق چشمت

          

                      لمس دستهای توست...