-
زلف
سهشنبه 31 فروردینماه سال 1389 10:29
چشم گشودی خدا نوشت صبح خندیدی بهار شد زلف گشادی و خدا غش کرد
-
اقیانوس
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1389 10:11
آنقدر نگاهت عمیق انگار اقیانوس زیر جلد چشمانت
-
بازی عید
سهشنبه 17 فروردینماه سال 1389 23:00
با تشکر از دوست خوبم آقای جلالی که منو هم دعوت به این بازی کرد عید نوروز در هفت کلمه : ۱. عیدی ۲. بابا بزرگ ۳.مهمونی ۴.رقص ۵.فرهاد(خواننده) ۶.لباس نو ۷. چه زود می گذره
-
سکوت۳
پنجشنبه 5 فروردینماه سال 1389 16:37
وقتی تو نبودی همه چیز خاموش بود حتا زبان من!!!
-
زنگ خیال
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 10:41
در گوشم باز زنگ می زند خیال تو گوشی را که برمی دارم خیالت قطع شده است
-
بازی
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 17:20
بازی گروهی درباره ی کتابهای مورد علاقه با تشکر از فاطمه بردال رباعیات خیام دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست داشت عروسی خون صد سال تنهایی نمایشنامه ی چه کسی از ویرجینیا ولف می ترسد شازده احتجاب رابطه دوستان من در این بازی: محمد سایبانی /ماهی بالی سینا سایبانی /سینا عقیل دادی زاده/عقیل دادی زاده پیمان بخشی /اشکت...
-
اجرای عمومی تنها سگ اولی ....
سهشنبه 11 اسفندماه سال 1388 21:03
تئاتر تی تووک به سیل می گذارد (( تنها سگ اولی می داند چرا پارس می کند مکبث ) ) 1۵ تا 21 اسفند ماه 138۸ـ فرهنگسرای طوبی بندرعباس ـ ساعت 18:۳۰ کارگردان : ابراهیم پشتکوهی اقتباس از مکبث شکسپیر شرکت کننده در بخش بین الملل بیست و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر اثر برگزیده بخش تجربه های نو بیست و هشتمین جشنواره بین...
-
پک
یکشنبه 2 اسفندماه سال 1388 22:30
یک پک دیگر ا زاین هوامی زنم نشعه ی این پا در هوایی سر خوش یک پک دیگر اینبار از حوا می زنم که زنم شده است در خیال و من شاید برای اولین بار آدم شده باشم که پس از چند نفس نفس و بعد عمیق که همه چیز از سرم می پرد دوباره من یک لا قبای قبل لا به لای هوا پک می خورم پک می زنم تا پتک و نشعگی بعدی و...
-
لبیک
سهشنبه 15 دیماه سال 1388 17:30
هر شب قبل از خواب لب به لب لبیک لبانت!
-
دستت
دوشنبه 30 آذرماه سال 1388 14:38
همه چیز زیر سر من است . . . . . . . . . وقتی دستت زیر سرم باشد!
-
شب چشمانت
یکشنبه 15 آذرماه سال 1388 22:07
شب عمیق چشمانت تنها شبی است که خوابم نمی برد
-
۲۵
دوشنبه 9 آذرماه سال 1388 09:39
(حالا ۲۵ سال است که هوا مصرف می کنم) ۷ آذرتولدم بود. ۲۵سالگی برام حس خاصی داشت. اصلا مثل ماءالشعیر گندمی بود
-
شانه
دوشنبه 25 آبانماه سال 1388 12:14
دست من شانه ی موهایت شانه ات زیر سرم واین جدال شانه به شانه از سر شب تا انتهای من تو حالا اینبار شانه ام زیر سرت که همه چیز سر به سر شود
-
نیچه
دوشنبه 4 آبانماه سال 1388 13:00
برای اینکه بت پرست نباشی ٬کافی نیست که بت ها را شکسته باشی٬ باید خوی بت پرستی را ترک گفته باشی (نیچه)
-
اتفاق خوب
چهارشنبه 8 مهرماه سال 1388 09:07
شبیه یک اتفاق خوب مثل گم شدن در تو
-
کنج دلت جایی هست؟
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1388 12:30
به من بگو به من رو سیاه که چهره ی سفید تو به رخم می کشد می کشد از بیخ نابود می کند وقتی حرفی نمی زنی زنی که پشت خورشیدغ روب گرفته ی جنوب پنهانی و من هوا تاریک/هوس گریه می کنم نم می زند زیر دلم این شرجی از چشمانم می بارد واین سوال که کنج دلت جایی هست؟! برای من جنوبی من روسیاه که چهره ی سفید تو نه رخم می کشد!
-
عقد بهار
پنجشنبه 19 شهریورماه سال 1388 23:18
خطبه ی آخر عقد باد و بهار ومن که زیر پا مانده ام زمین!
-
ملس
شنبه 14 شهریورماه سال 1388 16:51
ملس لبت طعم کودکی! (پی نوشت:ملس آبنبات چوبی خواستنی دهه ی ۶۰ ها بود}
-
عشق است
شنبه 31 مردادماه سال 1388 18:17
عشق لحظه ی نوک زدن ماهی به قلاب ماهیگیر است...!
-
لبخند تو
پنجشنبه 29 مردادماه سال 1388 23:50
راز لبخند زیبای تو خدایی است که درون چشمانت پنهان شده است!
-
گونه
پنجشنبه 8 مردادماه سال 1388 17:11
گونه ای از شعر اشکی که روی گونه ام چکیده است
-
منصفی
سهشنبه 6 مردادماه سال 1388 18:32
بزرگداشت ابراهیم منصفی دردانه شاعرهرمزگان در تاریخ۸/۵/۱۳۸۸ ساعت ۸ در سالن طوبی برگزار میگردد
-
تنت
سهشنبه 30 تیرماه سال 1388 18:46
شکل تاستانی تنت خیس منم داغ تویی
-
انتظار
جمعه 19 تیرماه سال 1388 16:39
مانده ام پشت پنجره در انتظار شاید تو را بیاورد...
-
آغوش
جمعه 12 تیرماه سال 1388 16:28
گاهی آرزو می کنم هیچ چیز سر جای خودش نباشد آنگاه شاید به آغوش من پناه بیاوری!
-
سکوت
یکشنبه 31 خردادماه سال 1388 13:25
این روزها دفترم سکوت می خواند
-
عادت
شنبه 2 خردادماه سال 1388 00:53
اگر هر روز دلم تنگ باشد دیگر دلتنگ نیستم
-
هوایی
شنبه 12 اردیبهشتماه سال 1388 19:32
گاهی سر به هوا می شوم هوایت به سرم می زند
-
دستهای تو
شنبه 5 اردیبهشتماه سال 1388 15:19
لمس دستهای تو حکایت دیگریست انگار آیاتی از خدا می خوانم به خط بریل!
-
رعد
جمعه 28 فروردینماه سال 1388 10:03
غر ش اعتراض کوچکی است از ابری که قصد باریدن دارد