-
به جا می آورمت
چهارشنبه 30 مردادماه سال 1392 04:06
به جا می آورمت از تجاوز آرواره هات از دهان ماسیده ی پیاده رو به کفش های وصله شده ی پیش از ناهار در زمستان پاییز بهار و لیل والنهار قدم بزنم توی پیراهنی که از بوت افتاده بود و من از دهان تو افتاده بودم در شکل چندم ناشی از بارداریت با گوش آویزان از دهان تلفن من بودم پرت شده از یک انعقاد لزج در مجرای تنفسی با حباب های...
-
ماکارونی
جمعه 11 اسفندماه سال 1391 01:05
ز ارتحال ماکارونی توی یک دیگ شروع شد تا ته گرفتن پوست سوخته ی من در ضمیر نا خودآگاه جزیره ات این حدیث انتفاضه نیست یا حرفی تازه از پرتاب های عقده های قدیمی به شکستنی ها این روایت دستهای من به باریک سفال کمرت بود و انتزاع یک ذهن مریض در انزوای شروع یک حادثه به بهانه ی سوختن ماکارونی تا پوست سوخته ی من تو انگار توو دست...
-
همه چیز به نام تو
شنبه 8 بهمنماه سال 1390 23:39
همه چیز به نام تو توی نامه ی بی پاکت پک های بی امان و اسرار بمان از سلول های سیاه قلبم سر زلف سیاهت به سیاحت نشسته مجسمه ی کنج اتاق عکس با بی لبخند ژوکندت را چشمهای بلوندت را که بلند حرف نمی زند با کسی جز من همه چیز به نام تو توی ترانه های ته نشین و بی همنشین در نشیمن خانه ی من از بی تو خراب و پیک شراب و صندلی با تو...
-
کندوره اگر بپوشی...
چهارشنبه 11 آبانماه سال 1390 00:28
خالت خیالت خلخال پایت کنار سینه هر جا جلنگ جلنگ لنگ در هوایم می کند کندوره اگر بپوشی زنبورها به کندو نمی روند واین روند صعودی تو وسقوطی من قوطی های سرخ بیشتری می طلبد که بد بشوم به سلامتی خال و خیال و خلخال و خلوت وتلاطم موهای بندریت که یتیم ترین نسیم ها را به خود می خواند حالا خمار چشمهایم درک مشترک دائم نگاه توست...
-
بخیه
سهشنبه 11 مردادماه سال 1390 17:18
می دوزمت چشم و به چشم به تخت و تخت می خوابیم تا صبح و خورشید بخیه مان را باز کند
-
کلید برق چشمت
شنبه 18 تیرماه سال 1390 23:40
کلید برق چشمت لمس دستهای توست ...
-
شعر
شنبه 7 خردادماه سال 1390 11:00
از نگاهت شعر می ترکد توی دهانم
-
لالایی
پنجشنبه 7 بهمنماه سال 1389 07:51
لای لمس انگشتت لالایی...
-
پا برهنه
یکشنبه 14 آذرماه سال 1389 13:36
این شرح پا برهنه ی دلم که می پرد برای تو...!
-
کفشهایم
یکشنبه 23 آبانماه سال 1389 12:23
خون خیابان از قدم هایم به جوش می آید و کفش هایم که تاول خونی زده زده زیر همه چیز و می دود دود می کند خیال سبز شدن علف را زیر پاهای الافم کفش های من قاصد خون خیابان است...
-
تپش
دوشنبه 10 آبانماه سال 1389 10:32
قلبم مو در آورد از تکرار تپیدن تو...
-
پترات
جمعه 30 مهرماه سال 1389 09:57
بغلت و غلیظ شو در ذهنم زیر زبانم کلمه ات شبیهِ یک حسِ اتفاق درونم می غلتد پشت پنجره ی دندانهایم می خواهد پرت شود پترات شود روی تمام قطرات سرگردان جنوب پی نوشت: پترات در گویش بندری به معنی هضیان است
-
شریان
جمعه 23 مهرماه سال 1389 23:23
ش ریانِ هزار سال پشتِ سینه ات سینه ام طبیب سینوحه می شوی سی نوحه می شوی هر یک زیباتر از دیگری برای قلبی که دوست دارد برایت بمیرد رَد شود از تمام رد شدنی ها تو شریانی شریان شراب هزار سال درون سینه ات که نوش دارو...
-
انتظار
شنبه 17 مهرماه سال 1389 08:48
سمفونی انتظار پتک ساعت شماته دار انفجار بغض این حس غریب دنگ.هق دنگ.هق دنگ.هق
-
غلت
جمعه 9 مهرماه سال 1389 12:07
غلت غلظت تنت این هیاهوی آه وایی خیس تماس تماس و خیس
-
مرگ
سهشنبه 23 شهریورماه سال 1389 12:13
شعریست از تو مردن...
-
سینه
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1389 10:48
در این سینه ی آشفته ی شب سینه ی تو جای خوبی است برای آرامش...
-
شیرین
یکشنبه 31 مردادماه سال 1389 18:29
تو را که می بینم در دلم قند آب می شود نامت شیرین در دهانم می چرخد...
-
سینمای چشمانت
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1389 01:05
همه جا را تاریک می کنم وقتی قرار است سینمای چشمان تو را ببینم...!
-
موج تنت
شنبه 16 مردادماه سال 1389 18:35
موج سواری روی تمام امواج تنت گیر کرده ام آنقدر خیس که غ ر ق می شوم!
-
خون من
پنجشنبه 7 مردادماه سال 1389 20:14
خلوت من پر از گردش توست تو خون منی...
-
سمفونی موسیقی نامت
چهارشنبه 30 تیرماه سال 1389 10:36
هر بار موسیقی نامت در این تکرار سمفونی دو جانبه عاشق ترم می کند
-
شرم
جمعه 18 تیرماه سال 1389 04:09
از این شرق نگاهت شرم می کنم شوق روی سرم خراب می شود آب می شود چکه چکه روی صورتم...
-
خواب
پنجشنبه 10 تیرماه سال 1389 19:16
گناه یا معصیت شاید مصیبت بود وای... تو را در خواب ندیدن ترک عادت بود وای...
-
رسول
پنجشنبه 27 خردادماه سال 1389 00:50
رها باش و ملموس من رسول کشف تو ام
-
بوی زلفت
سهشنبه 18 خردادماه سال 1389 17:41
خدا همرقص باد میشود که بیاویزد به زلفت همین عطری که داری
-
خیام
چهارشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1389 10:58
به بهانه ی سال روز حکیم عمر خیام گویند بهشت و حور وکوثر باشد جوی می و شیر و شهد و شکر باشد پر کن قدح باده و بر دستم نه نقدی ز هزار نسیه خوشتر باشد
-
چشم دریایی
سهشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1389 19:46
تو دریا دلی یا مم دیریا که دریا میان چشمت موج می زند!
-
لیلا می شوی
سهشنبه 14 اردیبهشتماه سال 1389 17:46
بانو لیلا که می شوی در پوست مجنون نمی گنجم
-
باران
پنجشنبه 9 اردیبهشتماه سال 1389 20:30
برای من جنوبی من باران ندیده باران تجلی خداست است تو چطور شمالی...؟